سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و تنهایی هام - هذیان های پراکنده

صفحه خانگی پارسی یار درباره

من تنهایم. اینجا بدون خودم

    نظر

سلام

سلامی اگر چه دیر و زود دار اما باقی.

من آمدم؛ تنها و بدون خودم

اینجا من هر روز و شب می پکم از خفگی و لب های بسته و گنگ از شعری نسرودن و نخواندن.

من اینجایم تا تنهایی ام را با شما شریک شوم. تنهایی تان را و تنهایی مان را.

اینجا جای من و شماست وقتی می خواهیم چیزی بگوییم و لبی نیست برای گفتن و صد البته گوشی.

 

بدون نام 

من اینجایم

اینجا

تنها و بدون خودم

تنها و بدون ... دلم

من اینجایم

اینجا

در کنار پوچی هر روزه

و نگرانی ام

از بی هوده گی

مچاله گی

و هر چیز متعفن دیگری

دستم را دراز می کنم

شاید دستواره ای بیابم

یا دستگیری

بی هیچ امیدی

و از سر ناچاری

من اینجایم و تو

آنجا

تنها مرا به نظاره نشسته ای

با دستی بر چانه

و چشمانی متفکر و مغموم

آهوی!

مرا مجو وقتی در برابرت غرق میشوم

جلوی پایت را نگاه کن.

همین!

 

23/2/1388

28/14

در لحظه و بدون ویرایشی حتی

از سر دلتنگی